نزدیک به آخر

ساخت وبلاگ
این متن جفنگ آلود الهام گرفته از خاطرات دختریست ایرانی که به سان تاجیست که بر سر ماه، میخ شده باشد!!!(معنی نامش بود!) آخرین شبی که در اقامتگاه ماری لوکاس واقع در حوالی هانوفر اقامت داشتم و در حال صرف شیرینی آلمانی برلینا به همراه قهوه فرانسوی ساخت آلمان بودم و هیاهوی کودکان گریزپا را که در حال بسته بندی سوغات ها و صادرات آلمان و دیدن تدارکات آزاد کردن خاک آل نزدیک به آخر...
ما را در سایت نزدیک به آخر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 3jaffang4 بازدید : 82 تاريخ : چهارشنبه 8 فروردين 1397 ساعت: 5:33

گاهی انتخاب کن، فقط یک لبخند بزنی! :) انسان به عنوان یک موجود اجتماعی و غیرمعقول یا باید انتخاب کنه از کدوم راه بره یا فقط باید از یک راه بره. اگر  انتخاب کنه که از کدوم راه بره .در شرایطی، ما  طبق آخرین نتایجی که شاید باید به کار برده بشه پیشنهاد میکنیم لبخند بزنه، لبخند زدن کاربرد های زیادی داره هم میتونه راه  رو به تزویر ببره  و نقاب احمقانه ای باشه که ب نزدیک به آخر...
ما را در سایت نزدیک به آخر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 3jaffang4 بازدید : 85 تاريخ : چهارشنبه 8 فروردين 1397 ساعت: 5:33

دل هرشخصی دروازه هایی داره! دروازه هایی که وظیفه حفاظت از قلعه رو بر عهده دارن! بعضی ها دروازه های دلشون باز تر از بقیست و بعضی ها هم همش دوست دارن بسته نگهشون دارن. :) وقتی دروازه های دلتون مورد حمله قرار بگیره و بشکنه.  کولاکی آغاز میشه که بعضی عاشقشن و برای بعضی خوشایند نیست!!!! از جنس تغیره :) آیا بعد از این تغیر میتونی دروازه هات رو دوباره در اون نقطه نزدیک به آخر...
ما را در سایت نزدیک به آخر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 3jaffang4 بازدید : 136 تاريخ : چهارشنبه 8 فروردين 1397 ساعت: 5:33

سلام وقتی به دنیای پروفایل پیکچرز ها قدم میگذارم.اولین باریکه ی نوری که می تواند خبری حاکی از درخشش خورشید باشد ، نظرم را جلب می کند.  لبخند است!مرموزترین جامه زیبایی ، که بشر می تواند به آن مجهز شود.زیبایی و آرامشی که در تار و پود این جامه نهفته است؛ می تواند آکنده از شوق ، رضایت قلبی، معصومیت، درد و حتی غمی جان فرسا باشد. اما همیشه یادآور این نکته است: ل نزدیک به آخر...
ما را در سایت نزدیک به آخر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 3jaffang4 بازدید : 76 تاريخ : چهارشنبه 8 فروردين 1397 ساعت: 5:33

کک ها موجودات ریز و جالبی هستند. خیلی خوب می پرند و نسبت به قدشان قهرمان پرش ارتفاع جانداران محسوب می شوند. اگر یک کک را در یک ظرف روباز قرار دهیم، کک به راحتی از آن بیرون می جهد ،حال اگر سرپوشی روی ظرف قرار دهیم  کک پس از هر پرش با سرپوش برخورد میکند. پس از مدتی تلاش و کوشش و چند بار سرنگون شدن، کک به ارتفاعی میپرد که سرش به سرپوش برخورد نکند. حالا اگر ما نزدیک به آخر...
ما را در سایت نزدیک به آخر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 3jaffang4 بازدید : 62 تاريخ : چهارشنبه 8 فروردين 1397 ساعت: 5:33

وقتی در بدو تولد چشمهامون رو باز میکنیم  می پذیریم که قدم به زندگی بذاریم  زندگی ای متشکل از لحظه ها  لحظه هایی از گذشته ، حال و آینده  لحظه هایی که نظری در مورد برنامش نداریم  اما یه نکته در زندگی همه ما مشترکه  هیچ انسانی نمیتونه بدون تحمل درد و رنج به زندگی ادامه بده  گاهی این رنج ما رو تا کشته شدن پیش میبره  و گاهی ما رو میکشه  برای مردن حتما نیاز نیست نزدیک به آخر...
ما را در سایت نزدیک به آخر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 3jaffang4 بازدید : 78 تاريخ : چهارشنبه 8 فروردين 1397 ساعت: 5:33

کوتاه     بلند و فرازش پیدا 

ماهی   حریص و بانگش هویدا 

ماه       پنهان و تاجش پیدا 

زر         براق و غمش هویدا 

گل       بستر و مهرش پیدا 

زنبور     خسته و پیمانش هویدا

بهار      افشان و آسمانش پیدا

مرگ     کران و نگارش هویدا

زندگی   فروغ  و ستیزش پیدا 

تابستان  رنگی و سیبش هویدا 

گاز باید زد 

گاز 

     گاز 

          گاز 

:)

نزدیک به آخر...
ما را در سایت نزدیک به آخر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 3jaffang4 بازدید : 89 تاريخ : چهارشنبه 8 فروردين 1397 ساعت: 5:33

بلوغ جسمی امری اجتناب ناپذیر است اما گذر از کودکی و رسیدن به بلوغ فکری ، عزم و جسارت می طلبد . جسارت به کارگیری فهم خویش بدون راهنمایی و سلطه دیگران! اما کسانی که خویش را سرپرست می نامند و عمل خویش را خیرخواهی می انگارند! گام نهادن در راه بلوغ را بسیار خطرناک جلوه می دهند. این سرپرستان با هدف قرار دادن جسارت و قوه تفکر رمه های رام خویش، آن ها را خلع سلاح می نزدیک به آخر...
ما را در سایت نزدیک به آخر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 3jaffang4 بازدید : 70 تاريخ : چهارشنبه 8 فروردين 1397 ساعت: 5:33

ساعتی از نیمه شب گذشته‌است. خسته‌ام ولی مطمئن نیستم که خوابم بیاید. تنها در اتاقِ خود  روی تخت فلزی و تکیه‌زده به تاجش نشسته‌ام. پای چپم را روی تشک دراز کرده‌ام. پای راستم را خم کرده‌ام و گذاشته‌ام روی پای دیگرم. دفترم را هم رویش قرار دادم. پاهایم شکل یک چهار 4 را ساخته‌اند. فکر می‌کنم پشتم از تکیه زدن به میله‌ی آهنی خسته شده باشد. باید خسته شده باشد. آن درب نزدیک به آخر...
ما را در سایت نزدیک به آخر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 3jaffang4 بازدید : 80 تاريخ : چهارشنبه 8 فروردين 1397 ساعت: 5:33